محل تبلیغات شما

روزی پسری زیر سایۀ درخت گردو

نشست تا خستگی در کند

در این موقع چشمش به
کدو تنبل‌هایی

که آن طرف سبز شده بودند افتاد

و گفت:
خدایا همۀ کارهایت عجیب و غریب است !!

کدوی به این
بزرگی را روی بوته ‌ای به این کوچکی می ‌رویانی

و گردوهای به این
کوچکی را روی درخت به این بزرگی !!

همین که حرفش تمام شد
گردویی از درخت بر سرش افتاد

پسر بلافاصله از جا پرید و به فکر فرو رفت

و گفت: خدایا خطایم را ببخش، دیگر در کارت
دخالت نمی‌کنم

هیچ معلوم نبود اگر روی این درخت به جای
گردو

کدو تنبل رویانده بودی

الان چه
بلایی به سر من آمده بود .

لینک لینک وبلاگ علی شهریور

تفاوت زبان بدن زنان و مردان قسمت اول

خرید ویلا شمال با املاک کیان

اجاره آپارتمان مبله

درخت ,روی ,لینک ,لیست ,خدایا ,آخرین ,به این ,لیست آخرین ,گفت خدایا ,درخت به ,آخرین پستها ,آخرین پستها لینکستان ,لیست آخرین پستها

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

فدک اقتصاد Jeremy's notes یا علی دنیای من brocduckfulli heartmoserlo Inexpensive & Fine NHL Columbus Blue Jackets Jerseys Wholesale. ساز عاشیقی (قوپوز) غلامرضا خلیلی دعانویسی_بازكردن سركتاب_بخت گشایی_ابطال سحر و جادو و طلسم_رمل buchsjactanews